سلام
خیلی مسخره است. ساعت یک صبحه و من نشسته‌م ای میل‌هام رو چک میکنم با اینکه میدونم که صبح حس بیدار شدن رو نخواهم داشت تازه تصمیم گرفتم اینجا رو هم به روز کنم. هی مینویسم هی پاک میکنم انگار حرفم نمیاد ولی تو دلم پراز شکوه است . هنوز مسواک هم نزده‌ام و تند و تند دارم بیسکوئیت ساقه طلائی می خورم. هیچ دوستی برایم ایمیل نزده. فیسبوک که انگار همه خوابند .و کلاْ انگار الکی نشسته‌ام پای نت، منتظر یه چیزی ام که نمی‌دونم چیه؟ یعنی میدونم چیه ولی اخه از اینجا نمیاد که !!! ولی من نشستم اینجا انگار میترسم برم بخوابم . شاید اگه بخوابم زمان از دستم در میره یا نه اگه بخوابه زمان جا میمونه؟؟!!! نمی دونم فقط نمی خواهم این روزا انقدر تند تند برن . البته میگن وقتی سخت میگذره زمان طولانی تر به نظر میاد. سخت که هست ولی هر چی بیشتر بشه انگاره سختیش کمتر میشه ولی من نمی خوام اینجوری بشه نمی خوام ابهتش برام بریزه .بد جوری قاطی کردم نمی دونم دارم چی میگم شما هم نخواهید فهمید پس زیاد تلاش نکنید .
خیلی مسخره است. ساعت یک صبحه و من نشسته‌م ای میل‌هام رو چک میکنم با اینکه میدونم که صبح حس بیدار شدن رو نخواهم داشت تازه تصمیم گرفتم اینجا رو هم به روز کنم. هی مینویسم هی پاک میکنم انگار حرفم نمیاد ولی تو دلم پراز شکوه است . هنوز مسواک هم نزده‌ام و تند و تند دارم بیسکوئیت ساقه طلائی می خورم. هیچ دوستی برایم ایمیل نزده. فیسبوک که انگار همه خوابند .و کلاْ انگار الکی نشسته‌ام پای نت، منتظر یه چیزی ام که نمی‌دونم چیه؟ یعنی میدونم چیه ولی اخه از اینجا نمیاد که !!! ولی من نشستم اینجا انگار میترسم برم بخوابم . شاید اگه بخوابم زمان از دستم در میره یا نه اگه بخوابه زمان جا میمونه؟؟!!! نمی دونم فقط نمی خواهم این روزا انقدر تند تند برن . البته میگن وقتی سخت میگذره زمان طولانی تر به نظر میاد. سخت که هست ولی هر چی بیشتر بشه انگاره سختیش کمتر میشه ولی من نمی خوام اینجوری بشه نمی خوام ابهتش برام بریزه .بد جوری قاطی کردم نمی دونم دارم چی میگم شما هم نخواهید فهمید پس زیاد تلاش نکنید .
۶ نظر:
من که فهمیدم :)
خلاصه اش اینه که دل مهربونت برای همسرجان تنگ شده ! همین
دقیقا همین طوره مامان دریا جونم
حق داری گلم....خیلی وقتها به یادت میفتاتم. امیدوارم هر چه زودتر شما هم عازم بشی.
بگذار من هم از آقای همسر سوال کنم که اون هم اینجوری قاطی کرده؟؟!!! البته بعید میدونم.
اما نگران نباش ، همه چیز درست میشه ، فقط باید کمی بیشتر صبور بود
خوش باشی
ممنون فریار عزیز که همیشه به یادم هستی.
امیرجان خدا رحم کرده ماخانمها باطن شما رو میشناسیم وگرنه با این زبونتون چه میکردیم. میدونم که برای اون سخت تر خواهد بود ولی گنجایش قلب اون از من بیشتره
خاب حالا که آخر هفته است و دوباره وقت شده که وبلاگ دوستان رو بطور دوره ای سر بزنم ... بذار در باره ی این پست بگم که:
آدمها همیشه درگیر یک سیکل روحی اوج و فرود هستند ... وقتی که در اوج باشند همه چیز براشون قابل ذکر و تحلیل و نوشتنه و متاسفانه وقتی که در فرود باشه؛ هزارن فکر در ذهن هم قابل گفتن نخواهد بود. میدونم که ناامیدی و انتظار خیلی سخته و طاقت فرسا ولی فراموش نکنید که جز تحمل دوران انتظار و توکل به خدا و اعتماد به تقدیر و سرنوشتتون هیچ راهکار دیگه ای ندارید ... لذا رضا به داده بگیر و خـــُرده مگیر که چه بخواهیم و چه نخواهیم این نیز بگذرد
موفق و پیروز باشید ... درود و دو صد بدرود
ارادتمند حمید
ارسال یک نظر