Daisypath Anniversary tickers

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

ملاقات با دوستان

سلام دوستان
هفته پیش با دوستان خوبی ملاقات و آشنایی داشتم این ملاقات در دو روز جمه 14 آبان و 21 آبان صورت گرفت
در مورد گردهمایی اول که از طرف گروه کانادا ایمگرنس برگزار شده بود با دوست خوبم مانا و نیوشا و اعظم خانم گل آشنا شدم واز تجربیات خوب ( البته یکم ترسناک ) خانم عاملی استفاده کردیم . و همین طور صحبتهای گرم آقا مرتضی پسر آقا محمد که خیلی خوب و ساده توضیح دادن. استفاده کردیم . البته چون مانا جون با اون قلم زیباشون زحمت توصیف کل جلسه رو کشیدن منم شما رو به اونجا راهنمایی می کنم .
فقط در مورد حال خودم بگم همش چشم براه دوستانی بودم که ارتباط بیشتری باهاشون داشتم مثل جلیله، محبوبه ، مانا که از این بین فقط مانا اومد و کلی منو خوشحال کردم از دیدنش کلی انرژی گرفتم بازم بگم دلیلی که خیلی بهم خوش گذشت ماناجون گلم بود . اخه می دونید من و مانا همسنیم هر دومون یه دختر داریم پس خیلی بهم شبیهیم نه؟؟ راستی نیوشا جون با اون شیرینی خوشمزه هم خیلی بدلم نشست اخه قبلا نمی شناختمشون مهربون و با محبت از آشنا یی با نیوشا جون هم خیلی خوشحال و همین طور اعظم خانم گل که میزبان جلسه بودن و حسابی از دیدارشون خوشبختم .
اما جلسه خانمانه 21 آبان ماه که به همت و زحمت جلیله جون دوست گلم برگزار شد و حسابی ما رو شرمنده خودش کرد . دیگه می دونید دیگه جای که اقایون نباشن برای خانما چه بهشتی میشه (: خیلی خوش گذشت یکی بخاطر مهمون نوازی خوبه جلیله جون که سنگ تموم گذاشت و دیگه بعلت حضور اکثر دوستای گلی که اینجا(اینترنت ) باهاشون آشنا شدم بودن .
اول از همه جلیله جونم مهربون دوست داشتنی پر انرژی و پر از لبخند و مخصوصا خوش صحبت که متاسفانه چون مهموناش زیاد بودن زیاد به من نرسید . ولی خیلی دوستش دارم و می خوام دوست خوبم بمونه البته اگه ما رو قابل بدونه .
دوم مانای گلم که هفته پیش دیده بودمش و توصیفاتشو قبلا براتون کردم . زحمت رسوندن منم بدوش کشیدن که صمیمانه ازشون تشکر می کنم . واز مانای گلم می خوام که من لایق دوستیش بدونه . گفتم که خیلی مهربونه و با محبته .
سوم محبوبه گلم که خیلی مهربون خوشگل و همون طور پرانرژی و پر از لبخند بود البته خیلی از هم دور بودیم و با اون مانای بد جنس همش مشغول گپ زدن با هم بودن . محبوبه جون دوست دارم و می خوام دوست باشم .
چهارم مصی نازنیم که خیلی مهربون و بامحبت البته اونقدر که فکرشو می کردم شیوطون بلا نبود یا جوگیر شده بود زیاد شیطنت نکرد مصی جون دوست دارم و من قابل دوستیت بدون .
می خوام از همه بنویسم ولی وقت نیست فقط بازم از آشنای با هستی و فیروزه و صحرا به توان دو و مری و نیوشا و مهتا و شبنم و مهدیس و ساناز و اگه کسی جا موند ببخشید ، خوشحالم و از اینکه اولین نقطه مثبت کانادا رفتن آشنای با همچین دوستان گلی بوده خوشحالم . ولی از دوستانی که نیو مدن اول که کلاه رفت سرتون دوم من هنوز بازم مشتاقم که ببینمتون . دوستای خوبی مثل مژده ؛ سارا ها ، و کوئین عزیز
اما جلیله جون چرا دستاوردی نداشت ؟ به نظر من دستاوردی بالاتر از دیدار با دوستان هم مگه هست دیدار با کسانی که پراز انرژی مثبتتن و پر از محبت باور کنید هنوز شور هیجان این دیدار از من دور نشده هیجانی که میتونه کلی انگیزه رو به جلو بده .
بازم همین جا از تمام زحمتهای که جیلیه گل کشید تشکر می کنم و منتظر خبر مدیکالش تو همین هفته هستم و از تمام دوستای گل به خاطر حضورشون تشکر می کنم و همین از همهتون بابت اذیتهای دخترم معذرت می خوام .
راستی از دوستانی که عکس گرفتن عکسا رو برای منم بفرستید .


۲۷ نظر:

جلیله گفت...

لطف داری نرگس جان. من هم از دیدن و آشنا شدن با همه شما لذت بردم. شرمنده واقعا نمیشد با تک تک دوستان وقت کافی گذاشت.
نرگس جان منظور من هم دقیقا همین دستاورد بود و از نظر شکل گیری دوستی های ساده و صمیمی بالاترین دستاورد این تجمعات و قرارها هستش که فکر میکنم با این جلسات گذاشته شده تاکنون، تا حدی داریم بهش میرسیم.

موفق باشی

اعظم گفت...

سلام نرگس جون امیدوارم تهران بهت خوش گذشته باشه. خیلی چهره مهربون وبا صفایی داشتی. از همون بچه های خونگرم جنوب. امیدوار بازم ببینمت.باهات در تماسم

مژده گفت...

نرگس عزیزم منهم خیلی دوست داشتم شما و دوستان گل دیگه رو از نزدیک ببینم اما متاسفانه جمعه پیش مادرم رفته بودم تا برای آخر این هفته که عروسی خواهر کوچیکمه کمکی کنم... امیدوارم بازم فرصتی پیش بیاد که ببینمتون... شاد شاد شاد باشی

نرگس گفت...

مرسی جلیله جون منم همینو میگم دیگه می بوسمت
ممنون اعظم خانم ولی من جنوبی نیستم فقط اینجا زندگی می کنم .
مژده جون همیشه تو عروسی باشی گلم منم مشتاق دیدارت هستم

Mary گفت...

نرگس جون
منم از ديدن شما و دختر نازنيت خيلي خوشحال شدم و كلي انرژي مثبت جمع كردم تا به جنگ انتظار براي مديكال برم. اميدوارم بازم ببينمت . شاد باشي

مانا گفت...

سلام نرگس جون خوشگل خودم خوبی؟دخمل ناز و شیرین زبونت خوبه؟
راستی همه اینایی که بالا تعریف کردی من بودم؟(آیکون خجالت)عزیزم تو خودت خوب و گلی و همه چیز و خوب و زیبا می بینی.من چقد خوشبختم ...همه چی آرومه..
آخه دوست نازی مثل تو و بقیه رو دارم .آخ جون یه عالمه دوستای ناز پیدا کردم.
امیدوارم بازم همدیگه رو ببینیم و امیدوارم تو کانادا هم دوستای خوبی واسه هم باشیم.
سودا رو ببوس

نرگس گفت...

ماری جان در کنار هم بهتر میشه انتظار کشید بزودی خبرای خوب میگیری عزیزم .

مانا جونم همه خوبیم ممنون . تو خیلی بیشتر از اینای که من گفتم خوبی دوست گلم بوس

محبوبه گفت...

وای نرگس جونم چقدر منو شرمنده کردی که اسم منو هم آوردی. خیلی مهربونی نازنینم. دخترتم که ....نگووووووو ...یه ماچم کرد که اومدم از تهران تا کرج سر سعیدو خوردم که نمیدونی چه دخملی بود...نمیدونی...که گفت همون دختر کوچولویی که موهاش رو خرگوشی بسته بود...گفتم آره....گفت از دور دیدمش....خلاصه تا کرج کلی قربون صدقش رفتیم....الهی که خدا شما دو تا رو ...نه....سه تا رو برای هم نگه داره....عکسهای من با کیفیت نیست چون با گوشیه موبایل بود....وگرنه برات میفرستادم. منم منتظر عکسها هستم جیگر. با اجازه من یه کم شیطونی میکنم و برات چند تا ایمیل میفرستم....دوست دارم مهربونم....

باران گفت...

کاش منم بودم که در مورد منم می نوشتی !!! باران حسوده ها ... (آیکون چشمک و خنده )

نرگس گفت...

سلام محبوبه جون شما لطف داری گلم مرسی . من عکسای هر سه تا تونو دیدم ماشاله پسرت ماهه می تونه داماد خودم بشه :) . مرسی از ایمیلاتم عالی بود گلی .

باران جون حسودی نکن عزیزم میایم اونجا هم از این جشنا می گیریم تا توام باشی . ولی جات خالی واقعا خوش گذشت

اعظم گفت...

واااااااای خیلی هیجان زده شدم اسم منم آوردی . چقدر منو رسمی خطاب کردی. گلم خانمی از خودت. من فکر کردم شما جنوبی هستی.ولی فکر کنم غیر از لطف خودت تاثیر جنوبم کم نبوده. امیدوارم بهت خوش گذشته باشه . دختر گلت رو ببوس.
دوست دارم

نرگس گفت...

سلام اعظم جون ممنون از لطفت خانمی شاید بخاطر اینکه زیاد وقت نشد خوب بینمت . من دوست دارم و امیدوارم زود زود بازم ببینمت

مصی گفت...

نرگس جون دیشب عکسا رو با ایمیل همسرم فرستادم چون مال من ارور می داد به اسم مهران ...فامیلیشم خودت ببین اوکی اگه ندیدی بگو هم برای شما هم جلیله جون و محبوبه فرستادم منتظر جوابم

بانوي شيراز گفت...

به ما هم در كنار شما خوش گذشت. اون دختر گلت هم كه كاري با كسي نداشت. كاشكي همه بچه ها مثل دخترك شما آروم باشن. از آشنايي باهات خيلي خيلي خوشحال شدم عزيزم.

نرگس گفت...

مصی جون اره اومده ممنونم عزیزم .

فیروزه جون منم از دیدارت خیلی خوشحالم این دفعه نوبت توه که شیرینی مدیکالتو بدی

تاني گفت...

سلام نرگس عزيز
من هم از آشنايي با شما و دختر نازنينتون خوشوقت شدم. مرسي كه من رو به ليست دوستانتون اضافه كردين..اميدوارم فرصتي پيش بياد كه باز هم بتونيم همديگه رو ببينيم و بيشتر با هم آشنا بشيم... شاد باشي عزيزم هميشه

اعظم گفت...

سلام نوگس جون
امیدوارم فرصتی پیش بیاد بیشتر همدیگر رو ببینیم. من که دختر گلت ندیدم اما تعریفش رو شنیدم.از قول من ببوسش وبه همسر خوبت سلام برسون.

محبوبه گفت...

نرگس جونم هر کاری میکنم نمیتونم وارد صفحه فیس بوک بشم....با این فیلتر شکنه داغون....میخواستم ادت کنم...

نرگس گفت...

تانی جون ممنون لطف داری منم خیلی خرسندم .

اعظم جون ممنون گلی دوستان لطف دارند .

محبوبه جون قربونت برم اشکال نداره ولی اگه فیلتر شکن خواستی بگو برات بفرستم عزیزم . البته باید سرعت اینترنت بالا باشه

ساناز گفت...

سلام نرگس جان خيلي خوشحالم كه با شما خانوم گل و مهربون آشنا شدم.اميدوارم بازم فرصتي پيش بياد و بيشتر بتونم از همصحبتي با شما لذت ببرم.از روي دختر گلتون هم ببوسين.

شکیبا گفت...

سلام
راستش من درسم رو 1ساله تموم کردم و یه مدت کوتاه کار کردم ولی الان که میخوام برای کبک اقدام کنم نمی دونم سابقه ی کارمو چی کار کنم من عمران خوندم اگر از یه شرکتی همینجوری بگیرم ممکنه پیگیری کنن؟

اعظم گفت...

سلام
نرگس خوبم . همسر مهربون و دختر گلت چطورند؟ امیدوارم ایام به کام باشند ومثل من انتظار مهاجرت اذیتت نکنه.(آخه برای ما هنوز تو مرحله فایل نامبر دوم). مواظب خودت باشو دوستت دارم

نرگس گفت...

ساناز گلم ممنونم از لطفت.

شکیبا خانم به نظر من کاری که توش راستی نباشه بدرستی پیش نمیره. پس سعی کنید با صداقت عمل کنید.

اعظم جونم سلام ممنون ما خوبیم . خودت و همسرمحترم خوبید . سعی کنی بیخیال باشی هر چند می دونم این بخش گرفتن فایل 2 خیلی ادمو اذیت می کنه ولی نگران نباش و مطمئن باش که بزودی فایلتون میاد و به صف منتظران مدیکال می پیوندید .

Queen o King گفت...

شلغم لیمو ترش لیمو شیرین و سبزیجات تازه و ورزش کلی به بچه ها کمک می کنه که کمتر بیمار بشن امیدوارم همیشه لبخند بر لب همه کوچولوها باشه

اعظم گفت...

نرگس خوبم ممنون از دلگرمیت. آخه نرگس جون می ترسم همه برید ما جا بمونیم. رضا هم (وبلاگ رضا وسان شاین) مهمونی راه انداخته ماهم نیستیم.
میدونم باید زندگیمون و بکنیم ولی خیلی دوست دارم نه تنها نامبر دوم بلکه مدیکال بیادو زودتر همه چیز روشن بشه. بزرگی میگه زندگی تا انتهایش روشن نیست وما باید چراغ قوه بیاندازیم ومسیر رو روشن کنیم. به قول رضا هاهاها . خودم میگم خودم هم غر میزنم سلام فراوان برسون. دوستتون دارم.

مانا گفت...

سلام نرگس جون هی میام اینجا کامنت میذارم و هی ارسال نمیشه آخه ای دی اس ال خونه قطع شده و این روزا خیلی با اینترنت مشکل دارم.
خوب خوبین؟سودا جونم خوبه؟
ما که داریم از این آلودگی هوای تهران می میریم و نمی تونیم نفس بکشیم!

علیرضا گفت...

سلام.
وبلاگ خوبی داری وساده می نویسی اميدوارم هميشه موفق و شاد باشي.