Daisypath Anniversary tickers

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

رویاهای شبانه

سلام دوستان گلم
دیشب فیلم یا کارتون مورد علاقه دوران کودکیم رو دوباره دیدم فیلم سارا کرو که از کانال جم پخش شد بازم برام زبیا و هیجان انگیز بود مثل چندمین باری که دیدمش باهاش خندیدم و باهاش گریه کردم . یاد دوران نوجوانی و جوانی افتادم( البته نه اینکه الان پیر شدما ) که تاثیر عمیقی که از این فیلم گرفته بودم اعتقاد به رویا و جادوهای این رویاها بود . یادم هر از چند گاهی خودم رو در غالب یه شخصیت جدید که با واقعیتهای زندگیم امیخته بود می کردم و چندین ماه هر شب این سریال رویای خودم رو دنبال می کردم . همیشه یه شخصیت خاص با اتفاقهای عجیب و غریب و موفقیتهای جادوی رو برای خودم تصور می کردم و می تونم بگم یه رمان زیبا می شد از تو این رویاها بیرون کشید البته علاقه ای زیاد هم به خوندن رمان داشتم و دارم . الان که فکر می کنم می بینم چقدر خلاقانه این داستانها رو جلو می بردم به جا ی همه شخصیتها دیالوگ می گفتم و حسهاشون درک می کردم . واقعا زیبا بود و بهم انرژی فوق العاده می داد . ولی از وقتی وارد بخش پر مسئولیت زندگی شدم این داستان پردازی ها هم تموم شد و اصلا فراموشش کرده بود ولی دیشب بعد از دیدن این فیلم دوباره یاد اونروزها افتادم . تو کتابی خونده بودم این رویاپردازی های شبانه باعث آرمش و نیروی بیشتر میشه و خیلی می تونه مفید باشه .
خلاصه دوباره یاد اون ایام افتاد و اگه بد قلقی های دخترکم بگذاره می خوام برای تمدد اعصاب و گرفتن آرامش بیشتر دوباره این داستان پردازی ها رو شروع کنم . البته از دیشب شروع کردم ولی نمی دونم می تونم یه داستان سراسر انرژی رو به اتمام برسونم یانه . حتما خبرشو بهتون می دم که ایا هنوز اون ذهن خلاق رو دارم یا نه دیگه فیلتش پایین کشیده شده .


۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

ملاقات با دوستان

سلام دوستان
هفته پیش با دوستان خوبی ملاقات و آشنایی داشتم این ملاقات در دو روز جمه 14 آبان و 21 آبان صورت گرفت
در مورد گردهمایی اول که از طرف گروه کانادا ایمگرنس برگزار شده بود با دوست خوبم مانا و نیوشا و اعظم خانم گل آشنا شدم واز تجربیات خوب ( البته یکم ترسناک ) خانم عاملی استفاده کردیم . و همین طور صحبتهای گرم آقا مرتضی پسر آقا محمد که خیلی خوب و ساده توضیح دادن. استفاده کردیم . البته چون مانا جون با اون قلم زیباشون زحمت توصیف کل جلسه رو کشیدن منم شما رو به اونجا راهنمایی می کنم .
فقط در مورد حال خودم بگم همش چشم براه دوستانی بودم که ارتباط بیشتری باهاشون داشتم مثل جلیله، محبوبه ، مانا که از این بین فقط مانا اومد و کلی منو خوشحال کردم از دیدنش کلی انرژی گرفتم بازم بگم دلیلی که خیلی بهم خوش گذشت ماناجون گلم بود . اخه می دونید من و مانا همسنیم هر دومون یه دختر داریم پس خیلی بهم شبیهیم نه؟؟ راستی نیوشا جون با اون شیرینی خوشمزه هم خیلی بدلم نشست اخه قبلا نمی شناختمشون مهربون و با محبت از آشنا یی با نیوشا جون هم خیلی خوشحال و همین طور اعظم خانم گل که میزبان جلسه بودن و حسابی از دیدارشون خوشبختم .
اما جلسه خانمانه 21 آبان ماه که به همت و زحمت جلیله جون دوست گلم برگزار شد و حسابی ما رو شرمنده خودش کرد . دیگه می دونید دیگه جای که اقایون نباشن برای خانما چه بهشتی میشه (: خیلی خوش گذشت یکی بخاطر مهمون نوازی خوبه جلیله جون که سنگ تموم گذاشت و دیگه بعلت حضور اکثر دوستای گلی که اینجا(اینترنت ) باهاشون آشنا شدم بودن .
اول از همه جلیله جونم مهربون دوست داشتنی پر انرژی و پر از لبخند و مخصوصا خوش صحبت که متاسفانه چون مهموناش زیاد بودن زیاد به من نرسید . ولی خیلی دوستش دارم و می خوام دوست خوبم بمونه البته اگه ما رو قابل بدونه .
دوم مانای گلم که هفته پیش دیده بودمش و توصیفاتشو قبلا براتون کردم . زحمت رسوندن منم بدوش کشیدن که صمیمانه ازشون تشکر می کنم . واز مانای گلم می خوام که من لایق دوستیش بدونه . گفتم که خیلی مهربونه و با محبته .
سوم محبوبه گلم که خیلی مهربون خوشگل و همون طور پرانرژی و پر از لبخند بود البته خیلی از هم دور بودیم و با اون مانای بد جنس همش مشغول گپ زدن با هم بودن . محبوبه جون دوست دارم و می خوام دوست باشم .
چهارم مصی نازنیم که خیلی مهربون و بامحبت البته اونقدر که فکرشو می کردم شیوطون بلا نبود یا جوگیر شده بود زیاد شیطنت نکرد مصی جون دوست دارم و من قابل دوستیت بدون .
می خوام از همه بنویسم ولی وقت نیست فقط بازم از آشنای با هستی و فیروزه و صحرا به توان دو و مری و نیوشا و مهتا و شبنم و مهدیس و ساناز و اگه کسی جا موند ببخشید ، خوشحالم و از اینکه اولین نقطه مثبت کانادا رفتن آشنای با همچین دوستان گلی بوده خوشحالم . ولی از دوستانی که نیو مدن اول که کلاه رفت سرتون دوم من هنوز بازم مشتاقم که ببینمتون . دوستای خوبی مثل مژده ؛ سارا ها ، و کوئین عزیز
اما جلیله جون چرا دستاوردی نداشت ؟ به نظر من دستاوردی بالاتر از دیدار با دوستان هم مگه هست دیدار با کسانی که پراز انرژی مثبتتن و پر از محبت باور کنید هنوز شور هیجان این دیدار از من دور نشده هیجانی که میتونه کلی انگیزه رو به جلو بده .
بازم همین جا از تمام زحمتهای که جیلیه گل کشید تشکر می کنم و منتظر خبر مدیکالش تو همین هفته هستم و از تمام دوستای گل به خاطر حضورشون تشکر می کنم و همین از همهتون بابت اذیتهای دخترم معذرت می خوام .
راستی از دوستانی که عکس گرفتن عکسا رو برای منم بفرستید .